top of page

قانون خاموش، وجدان بیدار

  • ALPA
  • Aug 14
  • 2 min read

نوشته فاطمه*

August 15, 2025

وقتی سنت‌ها و فرهنگ‌ها جایش را به قانون می‌دهد، قانون دیگر زیر پا می‌شود ⚖️. من زنی هستم با بالاتر از سی سال تجربه کاری در عرصه حقوق و عدالت 👩‍⚖️. سال‌ها را در نهادهای دولتی کار کردم و برای تطبیق قانون، دفاع از حقوق مردم و آموزش و پرورش تلاش نمودم. در زمانی که زنان کمتر در عرصه حقوق حاضر بودند، من با افتخار ایستاده بودم 💪.

اما در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ با فروپاشی حکومت، همه چیز فروریخت 💔. ادارات دولتی به روی خانم‌ها بسته شد و صلاحیتم لغو گردید 🚫. سال‌ها تلاش کرده بودم، مسوده‌های قانون را مرور می‌کردم، به مردم مشوره می‌دادم و از عدالت سخن می‌گفتم 📜. اما حالا در این حکومت جدید که زنان نه حق کار دارند و نه حق حضور در اجتماع، از یک زن فعال به یک زن ساکت و خانه‌نشین تبدیل شده‌ام 🏠.

من که روزگاری برای قانون زندگی می‌کردم، حالا خودم قربانی بی‌قانونی‌ام ⚠️. دیگر نه حق دارم در نهادهای عدلی حاضر شوم، نه شاگردی را آموزش دهم و نه حتی صدای اعتراض بلند کنم 🛑. احساس می‌کنم زندگی من متوقف شده است و گویا تاریخ مرا از من گرفتند ⏳. با این‌حال، هنوز در اعماق وجودم آتشی روشن مانده است که نشانه مقاومت یک زن است 🔥.

ree

من هنوز به روزی باور دارم که صدای زنان دوباره شنیده شود و عدالت از نو تعریف گردد ✊. ما زنانی که صدای‌مان خاموش شده است، در سکوت خانه می‌نویسیم، می‌خوانیم و به دختران جوان انگیزه می‌دهیم که تسلیم نشوند 🌸. زیرا باور دارم اگرچه قانون خاموش شده، اما وجدان ما هنوز زنده است ❤️.

گاهی با خود می‌اندیشم که چه شد آن زن باانگیزه‌ای که هر روز با اشتیاق از خواب بیدار می‌شد تا خدمتی کند، تغییری بیاورد یا صدای بی‌صدایان باشد 🕊️. اکنون بیدار می‌شوم، اما نه با امید، بلکه با حس پوچی و ناامیدی 😞. روزهایم شبیه هم شده‌اند؛ در سکوت، در حسرت و در ترس 😔. ما دیگر برای آینده برنامه نمی‌سازیم و آرزو کردن برایمان بی‌معنا شده است 💭.

گویی آینده از زنان گرفته شده و تنها وظیفه ما اطاعت، خاموشی و پنهان بودن است تا مطابق سلیقه‌های امروزی باشیم 🕯️. در جامعه بی‌قانون زندگی می‌کنیم ولی قانونی حق نفس کشیدن، حرکت کردن، سخن گفتن و همه آزادی‌ها را از ما گرفته است و این قانون بردگی است ⛓️.

بزرگ‌ترین مانع ما امروز، تنها بی‌عدالتی نیست بلکه ترسی است که در رگ‌های ما جاری شده است 😨. ترس از امر به معروف، از سرزنش مأمورانی که ما را چون مجرم نگاه می‌کنند 👁️‍🗨️. ترس بیرون رفتن از خانه، حتی برای کار ضروری، با دلهره همراه است و سوالاتی چون: «آیا چادرم درست است؟ آیا کفش‌هایم ساده‌اند؟ آیا کسی به من مشکل خواهد ساخت؟» 🤷‍♀️.

حتی وقتی هیچ‌کس چیزی نمی‌گوید، این نگاه‌ها، این فضا و این افکار، ما را از درون فرسوده کرده است 🕳️. در چنین فضا و شرایطی، دیگر فقط بدن ما نیست که پوشیده شده؛ روح ما نیز در زیر لایه‌های ترس و تحقیر دفن شده‌اند ⚫. و این تلخ‌ترین نوع خاموشی است 🖤. ما زنده‌ایم، اما زندگی نمی‌کنیم 🌫️.

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

* it is a pseudonym.

Comments


bottom of page